تراژدی کمدی

 

نویسنده: دکترمحمدرضا اصلانی (همدان)

 

Tragicomedy

تراژدی کمدی نوعی درام مربوط به دوره‌ی الیزابت و عصر شاه جیمز است. در اروپا از اوایل قرن هجدهم رواج تراژدی کمدی کاهش یافت و از آن به بعد فقط برخی از ویژگی‌های آن را در ملودرام‌های قرن 18 و 19 می‌توان یافت.
در تراژدی کمدی هر دو نوع شخصیت‌های اشرافی و عادی مربوط به تراژدی و کمدی را می‌توان یافت. داستان بسیاری از تراژدی کمدی‌ها، تقابل عشق راستین با عشقی ناپاک است. قهرمان سربزنگاه نجات می‌یابد و بدکاران استغفار می‌کنند. در روایت داستان گرچه خطر وقوع حادثه‌ای تراژیک، قهرمان داستان را مدام تهدید می‌کند، اما در پایان با تغییر ناگهانی وضعیت، مانند کمدی همه‌چیز به خوبی و خوشی تمام می‌شود.
در تراژدی کمدی تاجرونیزی (1596) اثر شکسپیر، خطر مرگ آنتونیو را مدام تهدید می‌کند، اما با حضور ناگهانی و ترفند پوریتا در دادگاه، وضعیت عوض می‌شود و داستان به خوشی پایان می‌یابد.
گرچه ایده‌ی اولیه‌ی تراژدی کمدی را در پایان خوش دو تراژدی Alcestis و Iphigenia اورپید می‌توان یافت، اما خود واژه‌ی tragicomedy اولین‌بار در نمایش پلاتوس با نام آمپیترو در مقام تراژدی کمدی (Amphitruo as tragico – comedia)، به شکل tragicocomoedia استفاده شد. این نمایش‌نامه نویس رومی در آمفیتریون خدایان و بردگان را با یکدیگر در یک موقعیت خنده‌آور گرد آورد. در قرن شانزدهم میلادی سرفیلیپ سیدنی در رساله‌ی دفاع از شعر، تراژدی کمدی را حالت سرگرم کننده و مفرح، بیان کرد. بن‌جانسن به این نوع نمایش التفات چندانی نداشت و تراژدی کمدی را «دورگه» خطاب می‌کرد، اما در اواخر عمر، سال 1641، تراژدی کمدی نوشت به نام شبان غمگین.
جان درایدن در تأیید این نوع ادبی می‌گوید:
«دو چیز متضاد وقتی در کنار هم قرار گیرند یکدیگر را به جلوه در می‌آورند. متانت مستمر، روح را خمیده نگاه می‌دارد. ما باید گاهی آن را تروتازه کنیم؛ چنان که در اثنای سفر برای استراحت توقف کنیم تا با آسایش بیش‌تری به مسافرت ادامه دهیم. صحنه‌ی خوشی آمیخته با تراژدی همان تأثیری را در ما دارد که موسیقی بین پرده‌های نمایش ممکن است داشته باشد.»
«نمی‌توانیم جز این نتیجه‌ای بگیریم که با افتخار به ملتمان بگوییم ما طریقه‌ای را در درام‌نویسی ابداع کرده و توسعه داده و تکمیل کرده‌ایم که مطبوع‌تر از هر طریقه‌ای است که نویسندگان قدیم و جدید شناخته‌اند و آن تراژدی – کمدی است.»
دکتر ساموئل جانسن هم می‌گوید:
«نمی‌توان منکر شد که درام آمیخته از تراژدی و کمدی ممکن است همه‌ی تعالیم موردنظر تراژدی یا کمدی را ابلاغ کند، زیرا در دگرگونی‌های متناوب نمایش و نحوه‌ی برخورد، هر دو آن‌ها را دربردارد و به این ترتیب، با نشان دادن این که چگونه تدارکات عظیم و طرح‌های دقیق ممکن است یکدیگر را اعتلا بخشد و یا دفع کند و چه طور اشخاص عالی و دانی در نظام کلی با پیوندی محتوم با یکدیگر همکاری می‌کنند، از هر یک از آن‌ها [یعنی تراژدی و کمدی] به مظاهر زندگی نزدیک‌تر است.»
دکتر جانسن همچنین در دفاع از تراژدی کمدی‌های شکسپیری می‌گوید:
«نمایش‌های شکسپیر مفهوم انتقادی خشک تراژدی یا کمدی را ندارد، بلکه ترکیب مشخصی است که با تنوع پایان‌ناپذیر تناسب و شیوه‌های غیرقابل شمارش ترکیب وضعیت واقعی ماهیت دنیایی را به نمایش می‌گذارد؛ خوبی و بدی و لذّت و غم را با یکدیگر سهیم می‌کند و سیر حوادث جهانی را بیان می‌کند که در آن نبودن یکی برابر با بودن دیگری است. به طور همزمان وقتی آدمی عیاش در حال شتافتن به سوی شراب است، آدمی سوگوار در حال دفن دوستش می‌باشد. گاهی شادمانی یکی بر بدطینتی دیگری غلبه می‌کند و بسیاری از شرارت‌ها و نیکی‌ها بدون قصه و منظور انجام و به تعویق می‌افتد.»
ادموند بورک سیاستمدار و تاریخ‌نگار انگلیسی در سال 1790، انقلاب فرانسه را این گونه توصیف کرد: «این صحنه‌ی مهیب تراژدی کمیک... تناوبی از خنده و اشک است، تناوبی از استهزا و اشمئزاز.»

ترانه فکاهی Humorous Song

معادل دیگر: موسیقی پیش پرده
نوعی موسیقی نوین که در آن خواننده با لحن شوخ، طنزآمیز و البته مؤدّب به مذمّت نادرستی‌ها می‌پردازد. خلق موقعیت‌های جذاب نمایشی در صفحه‌های گرامافون و رادیو، خلق شخصیت‌های آشنا و ملموس، انعطاف زبانی در اجرای لحن و کلام طبقه‌های مختلف مردم و مهارت حیرت‌انگیز در تقلید انواع لهجه‌ها و حتا صداهای آشنایی مثل صدای ارّه یا صداهای حیوانات مختلف از مهم‌ترین مشخصه‌های ترانه‌های فکاهی است.
ترانه‌های فکاهی ماشین مشدی ممدلی، شوفر نابلد، زلف آلاگارسون و زن ناسازگار از بدیع‌زاده؛ منقل و وافور از علینقی وزیری؛ حسین گل گلاب با صدای روح‌انگیز، زیر بازارچه گلبندک، شب شد، شکایت زن و شکایت شوهر از ابوالحسن صبا؛ صفحه پیراهن شیک با صدای ملکه برومند و آخ برم راننده‌رو با صدای ایرج از نمونه‌های مربوط به این مدخل می‌باشد.
منبع مقاله :
مهدوی زادگان، داود؛ (1394)، فقه سیاسی در اسلام رهیافت فقهی در تأسیس دولت اسلامی، تهران: پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، چاپ اول